داستان یك صعود جمعه از ساعت 12:30 به مدت 30دقیقه

رادیو ورزش

داستان يك صعود

داستان صعود به دماوند با شبیه سازی هیمالیا (قسمت دوم)

برنامه "داستان یك صعود" جمعه 25 آبان، میزبان مهندس كاوه كاشفی و محمدرضا افكاری، كوهنوردان صعود كننده به دماوند بود و درباره صعود به دماند با شبیه سازی هیمالیا به گفتگو پرداخت.

1397/08/26
09:28

به گزارش رادیو ورزش؛ مهندس كاوه كاشفی، كوهنورد، درباره داستان صعود به دماوند گفت: صعود به قله دماوند كه در سال 93 صورت گرفت، برنامه آمادگی برای صعود برون مرزی در سال بعد بود. در سال 94 قرار بود تعدادی از كوهنوردان استان تهران در خارج از كشور قله ای بلند و بالای 7 هزار متر را صعود كنند.
تیم 20 نفره را به 3 تیم كوچك تقسیم كرده بودیم. بارگاه سوم، كمپ دوم ما بود. تعداد زیاد كمپ ها هم به دلیل شبیه سازی فضای هیمالیا و ارتفاعات بلند بود؛ وگرنه دماوند نهایتآً با یك كمپ حدود 4 هزار متر قابل صعود است. قصد ما آماده كردن كوهنوردان برای صعود اصلی بود.
وی، ادامه داد: یكی از تیم ها خود را به ارتفاع نزدیك 5 هزار متر رساند؛ آنجا بارگزاری را انجام داد و شب هنگام بازگشت. ارتباط بی سیم هم بین گروه ها برقرار بود. چند ساعتی وقت استراحت داشتیم تا ساعت 5:30 تیم ها را به سمت ارتفاع بالاتر حركت دهیم. یكی از تیم ها وظیفه داشت بارگزاری كه اتفاق افتاده بود را با اندكی تجهیزات دیگر تكمیل كند و كمپ را برقرار كنند. هوا با ما یاری كرد؛ البته پیش بینی های هوا را از قبل گرفته بودیم. در برنامه های تمرینی و تداركاتی هم وقتی هوا خراب می شود، شرایط ایمنی ایجاب می كند برنامه ها كنسل شوند و در هر شرایطی برنامه صعود اجرایی نمی شود.
در ادامه افكاری، كوهنورد، عنوان كرد: از ابتدا قرار بر این بود كه بعد از اردو، از تیم 20 نفره حداقل 5 نفر ریزش داشته باشیم. همین مسئله باعث شده بود كه برنامه با استرس باشد و همه تلاش كنند. تیم ما برای بارگزاری بالا رفته بود و چادرها را زدیم. دیگر گروه ها منتظر بودند كه ما برگردیم؛ اما یك شیطنت انجام دادم و بی سیم را خاموش كردم. دیگر همراهان می گفتند دیرتر برگردیم و دستور نگیریم؛ اما در نهایت ما را پیدا كردند.
زمانیكه تیم ها حركت كردند و مجدداً برگشتند، ما به كمپ سوم رسیدیم. قرار بود یك قسمتی از مسیر زیر آبشار یخی را كه مسیر تقریباً دشواری بود را طناب ثابت بكشیم. به هم تیمی ها گفتم چه كسی من را همراهی می كند؛ اما دوستان یك مقدرا افت كرده بودند و در نهایت یك كوهنورد من را همراهی كرد و با دو توپ طناب و ابزار میانی مسیر را طناب ثابت كشیدیم. قرار بود ما در كمپ سوم مستقر بمانیم تا تیم ها صعود رفت و برگشت خود را انجام دهند و خبری به ما برسد.
در نهایت تصمیم بر این شد شب را آنجا سپری كنیم. آن شب به دلیل چتر گوگردی كه دماوند زد، یكی از سخت ترین شب هایی بود كه سپری كردم. در ارتفاع 5 هزار در یك چادر 3 نفره تقریباً 5 نفر بودیم؛ زیرا قرار بود شبیه سازی باشد و سختی را كامل حس كنیم. این امتحان نشان داد فردی كه توانایی روحی اش در حدی باشد كه این شرایط را تحمل كند، می تواند آنجا بماند و به مسیر ادامه دهد.
مهندس كاشفی، در ادامه گفت: برنامه ای كه بنده در ذهن داشتم، این بود كه وقتی تیم به زیر قله رسید و تقریباً قله در دسترس بود، اعلام كنم پایین برگردید تا ارزیابی از روحیه داشته باشیم. زمانیكه اعلام كردم، تیم ها گفتند ما 10 دقیقه دیگر روی قله هستیم و من در جواب گفتم زمان نداریم، برگردید. ما باید خود را برای شرایط مختلف آماده می كردیم و نباید به هر قیمتی قله را فتح كرد. هنگامی كه تیم ها قبول كردند و آماده بازگشت شدند، اعلام كردم صعود را ادامه دهید و خوشبختانه صعود خوبی داشتیم.
برنامه داستان یك صعود، جمعه ها ساعت 12:05 به مدت 25 دقیقه از شبكه رادیویی ورزش تقدیم شنوندگان می شود.

دسترسی سریع
داستان یك صعود