سید مهدی حیدری؛ 65 ساله. تا مرز 50 سالگی بصورت حرفه ای فوتبال بازی كرده و در حوزه موسیقی، هنرپیشگی و مداحی دستی بر آتش دارد. به گفته خودش با این سن وسال هنوز هم شوت كاشته میزند و قدرت شوت او، توپ را از نیمه وسط زمین هم رد میكند.
به گزارش رادیو ورزش، سید مهدی حیدری بچه رباط كریم است فوتبال خود را از كوچه پس كوچه های میدان رازی(گمرك سابق) شروع كرده. در خانواده ای متدین ومردمی رشد یافته. پدر و پدر بزرگش از ذاكرین و مداحان اهل بیت (ع) بودند و مادرش هم طب سنتی می دانست و كمك حال مردم محتاج درمان. از 5 سالگی در هیات علی اصغر(ع) افتخار نوكری امام حسین(ع) را دارد و با گذشت سالیان متمادی هنوز هم خدمتگذار محبان امام حسین(ع) است و مداحی میكند.
با هم پای گفت و گوی این پیش كسوت عرصه ورزش و هنر می نشینیم كه دعوت ما را در برنامه یك فنجان چای داغ پذیرا شده است:
- چطور شد به سراغ فوتبال رفتید؟
من در ابتدا علاقمند به كشتی بودم. دو سال هم در باشگاه دخانیات كشتی گرفتم و زیر نظر مرحوم سلطانی نژاد( از قهرمانان بنام جهان) مقام قهرمانی آموزشگاههای كشور را هم كسب كردم. اما در یك مسابقه آموزشگاهی فن پیچ پیچك خوردم و مُچ دستم شكست. بعد از آن بود كه كشتی را رها كردم و به فوتبال روی آوردم.
- اولین تیم فوتبال كه در آن بازی كردی كدام تیم بود؟
اولین تیمم دخانیات بود. آن زمان دخانیات تیم مطرح و با آوازه ای بود و در جام تخت جمشید تیم شناخته شده ای بود. بعد از آن به ذوب آهن اصفهان رفتم و چند ماهی در این تیم توپ زدم.
همزمان با ورزش، در مركز آمار ایران استخدام شدم. فوتبال را بطور جدی ادامه دادم تا انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. در آن زمان با هادی آهنگران، مسعودمعینی، فریدون معینی، ابراهیم آشتیانی از فوتبالیستهای نام آشنای آن روزها در پست دفاع هم بازی شدم .
- به شما لقب دفاع خار دار داده بودند. همینطور بود؟
من با هر بازیكنی كه برخورد می كردم می گفت" وای ننه اولدوم" و معنای آن این بود: وای ننه مُردم. (خنده كنان )
قصد آسیب رساندن نداشتم. اما فوتبال را با تعصب و عشق بازی می كردم . همیشه هم دفاع وسط بودم. این اواخر در لیگ آزادگان هم بعنوان سرمربی و هم بعنوان دفاع آخر درشهرداری اردبیل بودم.
- پس باید با افراد صاحب نام فوتبال كشور هم بازی كرده باشی؟
بله. در مسابقات زیادی بارها و بارها با بازیكنان نام آشنایی همچون علی دایی و كریم باقری بعنوان تیم رقیب هم بازی بوده ام و روی سرشان هِد زده ام.
علی رغم اینكه از بیشتر فورواردها نزدیك 18 یا 19 سال مسن تر بودم، اما روی سرشان بلند می شدم و آنها نمی دانستند كه با آنها اینهمه اختلاف سنی دارم.
- چه توفیقاتی در فوتبال داشتید؟
من موفق شدم دو تیم را به لیگ یك ایران بیاورم. اكباتان را از دسته دو تهران به دسته یك، لیگ 3، لیگ 2 و سرانجام به لیگ 1 آوردم كه بعدها نامش استیل آذین شد. بعد به نیروی زمینی رفتم كه لیگ 2 بود و بدون باخت تیم را به لیگ 1 آوردیم.
بعد از آن با فیروز خان كریمی تیم راه آهن را به لیگ برتر آوردیم و پس از آن بود كه من به هنر پیشگی روی آوردم .
- من هر چه در لابلای سوابق فوتبالی می گردم كمتر شخصی مثل شما را می بینم كه تا 47 سالگی بطور حرفه ای فوتبال بازی كند. این انگیزه را از كجا می آوردی؟
هنوز فوتبال ایران حرفه ای نشده بود كه من حرفه ای فكر میكردم. همه شئونات زندگی من از خواب و خوراك گرفته تا تمرینات ورزشی همه و همه با تفكر حرفه ای بود. متاسفانه هرگز فدراسیون ورزش از تجربیات پیش كسوتان موفق و با سابقه كه برای كشور افتخار آفرینی كسب می كردند استفاده نكرده است. امثال من و هادی آهنگران هرگز در پرسپولیس و استقلال بازی نكردیم. اما چطور این تیمهای قوی را می بردیم؟
- خوب به شنوندگان ما بگو كه رمز موفقیت تو چه بود؟
هرگز در دوران ورزشی خود حاشیه نداشتم. هرگز به سمت دود و كارهای خلاف نرفتم. در سن 21 سالگی ازدواج كردم و خانواده تشكیل دادم. به نظرم یكی از موفقیت ورزشكاران همین ازدواج زود هنگام است.
من همیشه با وضو هستم. ایمان هر كس به درون اوست و همین نیروی درونی ست كه راهنمای انسان در زندگی است.
- در صحبتهای خود گویا از مسئولین ورزش گله مندی؟
من را فراموش كردند. من شیفته خدمت به مردم كشورم هستم. اما متاسفانه من را فراموش كردند. من مدرك AFC را بیست سال پیش گرفتم. اما چه كسانی الان در لیگ برتر سرمربی هستند؟ من بخیل نیستم. اما حرفم این است كه تجربیات من كجای فوتبال باید بكار بیاید؟ فدراسیون فوتبال باید به كمیته آموزش بیشتر بها بدهد و مربیان را كمیته آموزش به سطح اول فوتبال مملكت معرفی كند.
- در زندگی چه آرزویی داشتید كه به آن نرسیدید؟
همیشه آرزو داشتم پا به پای پسرم فوتبال بازی كنم. اما پسرم امیر تصادف كرد و نتوانست در این رشته ورزشی فعالیت كند.
همچنین با خودم عهد كرده بودم تا تیم ملی جوانان ایران قهرمان آسیا نشود فوتبال بازی كنم. اما نشد.
چطور؟
40 سال در فوتبال بازی كردم و اتفاقی نیافتاد. اما اواخر دوران فوتبال، آقای ابراهیم قاسمپور از پشت مرا هُل داد كه در نتیجه آن دچار آسیب دیدگی شدید شدم و مجبور به جراحی پا و خداحافظی از دنیای فوتبال شدم. البته كه این آسیب دیدگیها هم جزو لاینفك ورزش است و نمی شود كسی را مقصر دانست.
- چطور وارد عرصه هنر شدید؟
من به واسطه مرحوم مجید سبزی كه از دوستان آقای سیروس مقدم بود، با ایشان آشنا شدم و در سریال بسوی افتخار برای نخستین بار نقش آفرینی كردم و وارد حوزه هنر شدم. آن روزها آقای مقدم بدنبال یك بازیكن محكم و خشن بود كه بعد از یكی دو جلسه تستِ بازیگری، من را بعنوان یكی از كاراكترهای خود انتخاب كرد. بعد از آن، سریال مسافر را در نقش خلاف "بهرام خان" بازی كردم كه آن روزها مورد استقبال بسیاری از خانواده ها قرار گرفت و من بواسطه این سریال معروف شدم.
پس از آنهم سریالهایی همچون چار دیواری، مرد دوهزار چهره، كوچه اقاقیا با مرحوم منوچهر نوذری، مجموعه تلویزیونی این سه نفر، افسون و بسیاری از كارهای دیگر را در تلویزیون به ایفای نقش پرداختم.
- مردم شما را دوست دارند و خاطرات خوبی از فیلمهای شما دارند.
بله. اما گلایه من از اهالی هنر و سینما اینست كه چرا امثال ما را رها كردید؟ من یك كار سینمایی كردم به نام هویت كه آقای علی نیكجو تهیه كننده این فیلم نزدیك 150 میلیون تومان برای آن خرج كردند. این فیلم علی رغم اینكه مجوز دارد اما پخش نشد. فیلم در مورد آدمهایی همچون من است كه جوانی و عمر خود را صرف اعتلای ورزش این كشور كرده اند اما بهایی به آنها داده نمی شود. من كشورم و مردمم را دوست دارم. اما متاسفانه آنگونه كه باید من و امثال من دیده نمی شویم.
- شما با دعوت آقای دادكان به جام جهانی 1996 آلمان رفتید. كمی از آن روزها برایمان بگویید.
بله. ما آن روزها برای دیدن بازیهای تیم ملی كشورمان به آلمان رفتیم. اما نمی توانستم آنجا بمانم.
- چرا؟
اصلا انگار این كشور روح ندارد. من كشورهای زیادی رفتم. اما در این كشورها هیچ گرمی واحساسی ندیدم. من سر رباط كریم و میدان رازی را با تمام دنیا عوض نمی كنم.
روح من با فرهنگ این مردم آمیخته است. شبهای ماه مبارك رمضان كه در پارك ولایت با اجرای آقای حسینیان برنامه داشتیم جمعیتی بالغ بر 5 هزار نفر در محل حضور داشتند و من در وصف مولی علی(ع) تصنیف می خواندم و حاضرین بی اندازه به بنده لطف داشتند.
بیش از دوهزار بیت شعر در حافظه دارم. (در این لحظه ابیاتی از شعر زیبای بابا كه از سروده های خود اوست زنده اجرا می كند)
- الان برای فوتبال چكار می كنید؟
من نه تنها كاری نمی كنم بلكه اصلا فوتبال نگاه هم نمی كنم. نه تنها من، كه اكثر پیش كسوتان فوتبال هم حال و روز مرا دارند. من مدركA آسیا و فیفا را دارم. امثال من در عرصه های مختلف فوتبال از بازی تا مربیگری زحمت كشیده ایم. اما با بی مهری و كم لطفی كنار گذاشته شدیم. گناه ما اینست كه مجانی فوتبال بازی كردیم. من اگه امروز 25 سالم بود 200 میلیون كه می گرفتم! باز از شورای شهرتهران وشهرداری ممنونیم كه امثال ما را در سازمان ورزش شهرداری استخدام و بیمه كردند.
- سخت ترین بازی كه در مقابل سخت ترین بازیكن انجام دادی چه كسی بود؟
عبدالعلی چنگیز مهاجم استقلال. این بازیكن مهار نشدنی بود. مجبور بودی حتما او را بزنی تا متوقفش كنی. این بازیكن از استثناءهای فوتبال ما بود. اما حالا كجاست؟ كسی سراغی از او میگیرد؟ نسل ما دنبال پول نبوده و نیستیم. رزق و روزی هر كسی را خدا میرساند. اما بی مهری را برنمی تابیم. من در سینما دوست دارم كار كنم . من را تازه شناخته اند. مهم پولش نیست. مهم اینست كه كار كنیم.
- كمی از خانواده ات بگو:
سه فرزند دارم. پسر بزرگم امیر كه آلمان است. یك نوه دارم كه نوازنده و خواننده است. پسرم هم اردلان فوتبالیست بود. اما خیلی زود از این عرصه پا پس كشید. دخترم هم كه به مدت 10 سال بازیكن اسكواش تیم ملی بوده .الان هم مربی تیم ملی بانوان اسكواش و عضو هیات امنای این فدراسیون است و خانواده ما همگی ورزشكار و ورزش دوست هستند.
- برای شما همواره آرزوی تندرستی و موفقیت داریم.
من هم از شما و همه شنوندگان فهیم رادیو ورزش كمال تشكر را دارم وافتخارمن بود از اینكه میهمان شما در رادیو ورزش باشم.