او را «حاج ولی» صدا می كنند. سال 61 یكی از پاهایش را در عملیات بیتالمقدس از دست داد. اما عشق به وطن یعنی بمانی و سنگر را خالی نكنی. درست مانند حاج ولی. او ماند تا آخرین عملیات؛ تا مرصاد.
گزارش جام جم آنلاین ؛ حاج ولی پایش را در جاده اهواز – خرمشهر جا گذاشت اما پس از آن با توانی دوچندان برای خواسته هایش جنگید. ولی الله پوراحمدی جانباز هشت سال دفاع مقدس، مربی فوتبال و قاری بین المللی قرآن در گفت و گوی با رادیو ورزش از خاطرات و تجربیات خود می گوید:
شما كجا و در كدام عملیات جانباز شدید؟
پس از آغاز جنگ تحمیلی و اعزام به جبههها در چند عملیات شركت كردم اما سال 61 در مرحله دوم عملیات بیتالمقدس در جاده اهواز- خرمشهر در محاصره دشمن قرار گرفتیم كه پس از طی كردن كیلومترها راه و عقبنشینی ناگهان احساس كردم یك چیزی به پایم اصابت كرد و در همانجا بود كه یكی از پاهایم را از دست دادم. بعد از بهبودی، مجدد به جبهه بازگشتم و تا آخرین عملیات یعنی عملیات مرصاد در آنجا بودم.
چی شد كه به سراغ ورزش رفتید و این رشته را انتخاب كردید؟
به فوتبال علاقه بسیاری داشتم و فوتبالیست بسیار خوبی بودم و در دسته یك تهران بازی میكردم. به همین علت بعد از آنكه جانباز شدم باز هم سراغ این رشته ورزشی رفتم و خداوند به من كمك كرد تا توانستم مدرك مربیگریام با افراد سالم بگیرم. البته این كه یك فردی اعضای بدنش قطع باشد و مدرك مربیگری را بگیرد غیرقابل قبول است ولی من این كار را كردم. برای مربیام جای تعجب داشت كه چگونه من توانستم. ولی پساز مدتی خود او هم اینموضوع را پذیرفت و متوجه شد كه من میتوانم. بعد از برگشت از جبهه مدرك مربیگری فوتبال گرفتم كه ثمره آن شاگردانی همچون محمد نوازی، ابراهیم شكوری و میثم منیعی بودند. ورزش برای من هیچ محدودیتی نداشت البته نمیتوانستم فوتبال بازی كنم ولی بعد از گرفتن مدرك مربیگری به تیم فوتبال جانبازان و قطع عضوها پیوستم. ازآنجایی كه قاری بینالمللی قرآن هم هستم برای تمرین تنفس بچهها كلاس فوتسال برگزار كردم تا علاوهبر نَفَسِ فوتبالی نَفَسِ قرائت آنها را هم تقویت كنم.
ورزش چه تأثیری روی زندگی شما داشت؟
یكی از ثمرات ورزش كردن تقویت روحیه است. انسان زمانیكه ورزش نمیكند طراوت و شادابی خود را از دست میدهد.
آیا در دوران جبهه و جنگ با همرزمان خود ورزش میكردید؟
من شاید اولین نفری بودم كه در ایران با عصا ورزش میكردم. در دوران سربازی، 10 سال خدمت بودم كه پای من را در بیمارستان كاشانی اصفهان قطع كردند و من به تهران برگشتم. بعد از حدود 8 ماه و پساز خوب شدن جراحتهای پایم مجدد به جبهه بازگشتم. در جبهه در ابتدا مسئول تبلیغات گردان لشگر 27 محمد رسولالله (ص) و سپس گردان مقداد شدم. آن زمان به عنوان نیروی بسیجی رفته بودم. در آنجا مسابقات فوتبال برگزار و خودم هم بازی میكردم و همرزمانم شاهد این موضوع بودند كه من با عصا بازی میكنم.
شما در منطقه دارالشهدای تهران هم مربی فوتبال هستید. حضور در این منطقه و وجود چهار هزار شهید در آن جا، چه حالوهوایی را در تمرینات و بین جوانان و نوجوانان شما ایجاد كرده است؟
در 30 سال سابقه مربیگری فوتبال، من را بهعنوان حاج ولی میشناسند. در این منطقه هر كوچه به نام یك شهید و در هر كوچه ده ها منزل شهید دیگر وجود دارد. با توجه به اینكه من كار خطاطی هم انجام میدهم درب منازل شهدا را رنگآمیزی و خطاطی هم كردم. در این منطقه احساس غرور و افتخار میكنم