سرپرست باشگاه پیكان گفت: هیچ كجای دنیا ایجنت یا كارگزار قانونی هم این محوریت را با این شكل ندارد، اما متاسفانه در فوتبال ما نفر كلیدی ایجنت است.
اكبر محمدی در گفتوگو با رادیو ورزش در مورد سرپرستی باشگاه پیكان و برنامههایی كه در نظر دارد، اظهاراتی داشت كه گزیده آن را در زیر میخوانید:
*باید از زحمات همه دوستانی كه این مجموعه را به اینجا رساندند تشكر كنم. به ویژه حمیدرضا گرشاسبی كه در واقع جزو مدیران با سابقه و خوشنام و بسیار كارآمد نظام ورزش ما هستند. گرشاسبی زحمات بسیار زیادی را فصل گذشته برای حفظ جایگاه تیم كشید و خوشبختانه همراهی كه با پرسنل باشگاه با مدیریت و كادرفنی داشتند این مهم به خوبی انجام شد. این مسئولیت سنگین ماحصل زحمات و تلاش این دوستان است.
*بهمن سال گذشته در جلسهای با مدیرعامل گروه ایران خودرو صحبت كردم. او بسیار علاقهمند به ورزش است. با نگاه علمی و دقیق و مهندسی، فوتبال و ورزش را به چشم یك صنعت میبیند و به فكر توسعه پایدار باشگاه پیكان یا همان موسسه فرهنگی ورزشی ایران خودرو است. این موسسه به جز ورزش قهرمانی و حرفهای، ملزم به اجرای ورزش كارگری است. حدود چهل هزار پرسنل ایران خودرو چشم به زحمات و خدمات این باشگاه دارند و باید در این حوزه به شدت به آنها خدمات داد. فوتبال رشته استراتژیك این باشگاه است و باید برای آن باید برنامه ریزی ویژهای شود.
*باشگاه پیكان سوابق و افتخارات زیادی هم در والیبال دارد. در والیبال بانوان و رشتههای دیگر هم فعالیت داریم. حدود صد نفر پرسنل اداری داریم و علاوه بر این، با اماكن ورزشی و رشتههایی كه چه به صورت قهرمانی و چه به صورت كارگری فعالیت میكنند، مسئولیت خیلی سنگینی روی دوش من است. اكبر محمدی كه به عنوان یك كارگر در پیكان مشغول كار شده ماحصل سرمایهگذاری ورزش و فوتبال ما و بسیاری از افرادی است كه در این مسیر به من كمك كردند.
*محمدی در مورد اینكه دلالی در سالهای اخیر چقدر به فوتبال ما لطمه زده، گفت: اصلیترین توجیه ایجاد یك سیستم نقل و انتقال برای بازیكنان این است كه باشگاهها حق داشته باشند منافع و بازده سرمایه گذاری خودشان را از بازیكنان دریافت كنند. ضمن اینكه از طریق این مساله به دنبال جذب بازیكنان با كیفیت هم هستند. یعنی دو توجیه اصلی دارد. باشگاهها منافع خودشان را از طریق بازیكنان با كیفیت خودشان و از طریق جذب بازیكنان با كیفیت دیگر بتوانند حفظ كنند. در این مسیر افراد زیادی را دخیل می بینیم كه مهمترین آنها ایجنت یا مدیربرنامه است.
*هیچ كجای دنیا ایجنت یا كارگزار قانونی هم این محوریت را با این شكل ندارد. چرخهای متشكل از بازیكن، مدیرورزشی باشگاه كه معمولا هم از مربیان خوشنام یا از مدیران ورزشی باسابقه و خود باشگاه، یعنی این چرخه سه ضلع دارد كه متاسفانه در فوتبال ما نفر كلیدی ایجنت است. این به واسطه كم اطلاعی یا هر چیز دیگری میتواند باشد.
*اگر مرجعیت فنی در باشگاه وجود داشته باشد، یعنی صرف نظر از بازیكنانی كه حضور دارند یا مربی كه كه قرار است در آنجا كار كند، یك كمیته فنی وجود باشد كه به نیاز سنجی بپردازد و بعد، عملكرد تیم و نیازهای پستی تیم را بر اساس درخواست سرمربی بررسی كند، مسیر درست تعریف میشود. بعد از آن نیاز به یك قانون ارزشگذاری مالی برای جذب حرفهای بازیكنان است كه این در واقع حلقه مفقوده در فوتبال ما است. هیچ كس نمیداند كه یك بازیكن چرا باید آنقدر پول بگیرد و این را برای چند بازی باید بگیرد. به چه شكل باید بگیرد؟ آیا تحت هر شرایطی باید این مبلغ را دریافت كند؟ چه كسی آن را تعیین میكند و مواردی از این دست.