جابهجاییهای اخیری كه با دستور مسعود سلطانیفر در وزارت ورزش انجام شده موید این است كه این وزارتخانه با همه گستردگی نیروی انسانی كه دارد، خالی از نیروی متخصص و كارآمد است.
به گزارش رادیو ورزش، مسعود سلطانیفر ماه های پایانی عمر مدیریتی خود در وزارت ورزش را سپری می كند با این حال وی كماكان در حال جابه جایی نیروها و معرفی متصدیان جدید برای برخی پست های تعیین كننده این وزارتخانه یا دیگر تشكیلات وابسته به آن است.
انتصاب فرهاد نیكوخصال به عنوان مدیركل دفتر توسعه ورزش حرفه ای و امور باشگاه ها آخرین انتصابی بود كه هفته گذشته با حكم سلطانی فر در ساختمان وزارت ورزش انجام شد. پیش از آن هم وی برای انتصاب حسن رنگرز به عنوان مدیركل ورزش و جوانان استان مازندران به اجماع رسیده بود اگرچه ابلاغ این حكم طی روزهای گذشته انجام شد.
تصمیم جدید مسعود سلطانی فر در رابطه با نیكوخصال و رنگرز در حالی اتخاذ شده كه هر دو آنها به واسطه احكام قبلی درگیر مسئولیت های دیگری بودند و چه بسا ماموریت هایشان را به سرانجام نرسانده اند.
طرح های ناكام حسن رنگرز در كمیته و وزارت
ابلاغ حكم حسن رنگرز برای تصدی اداره كل ورزش و جوانان استان مازندران بعد از كش و قوس های زیاد بالاخره انجام شد و بدین ترتیب وی از همین هفته مدیریت در ورزش زادگاهش را شروع كرد.
این سومین مسئولیت كلیدی حسن رنگرز طی یك سال گذشته است؛ وی كه پس از پایان دوره قهرمانی در كشتی فرنگی در شركت ملی گاز مامور به كار شد مردادماه سال گذشته از طرف رئیس كمیته ملی المپیك به عنوان مدیر موزه ملی ورزش منصوب شد. این انتصاب باعث كناره گیری رنگرز از سخنگویی فدراسیون كشتی شد با این حال وی در روزهای پایانی سال گذشته به عنوان سرپرست دفتر آموزش و استعدادیابی وزارت ورزش معرفی شد و از 19 فروردین ماه سال جاری هم به صورت رسمی در ساختمان این وزارتخانه آغاز به كار كرد.
در واقع پروسه های اداری برای ماموریت رنگرز از شركت ملی گاز به وزارت ورزش تازه به سرانجام رسیده اما حالا او از این وزارتخانه به دفتر مدیریت ورزش مازندران نقل مكان كرده است. مهمتر اینكه حسن رنگرز برای امر آموزش و استعدادیابی برنامه ریزی هایی داشت كه برگزاری سومین دوره المپیاد استعدادهای برتر یكی از آنها بود اما عمر كوتاه مدیریتش در این بخش فرصت اجرای آنها را از او گرفت همانطور كه مدیریت كوتاه مدت رنگرز در ساختمان كمیته ملی المپیك كفافِ عملیاتی شدن طرح های موردنظرش برای موزه ملی ورزش را نداد.
نیكو خصال از آزادی تا فدراسیون ها و وزارتخانه
با حكم روز شنبه مسعود سلطانی فر، مسئولیت دفتر توسعه ورزش حرفه ای و امور باشگاه های وزارت ورزش به فرهاد نیكوخصال سپرده شد. فردی كه سال هاست نامش در ورزش و برای صندلی های مختلف انتخاب می شود. وی دو دوره مدیر و سرپرست مجموعه ورزشی آزادی بود، برای ریاست فدراسیون های مختلف از جمله بوكس (سال 96) كاندیدا شد و در حال حاضر هم سرپرست فدراسیون شطرنج است و با وجود این مسئولیت در انتخابات اخیر فدراسیون ورزش های همگانی هم حضور داشت.
البته نیكوخصال وقتی برای ریاست فدراسیون ورزش های همگانی كاندیدا شد كه خبری از حضورش در فدراسیون شطرنج نبود اما حكمی كه 27 اسفندماه سال گذشته برای سرپرستی این فدراسیون گرفت مانع ورودش به انتخابات ورزش های همگانی نشد. همانطور كه این حكم و ادامه اعتبارش مانع انتصابش برای یكی از صندلی های تعیین كننده وزارت ورزش نشده است.
وزارت ورزش نیروی متخصص و كارآمد كم دارد؟
حسن رنگرز تحصیلات مدیریت در ورزش را دارد و طی یك سال گذشته هم نشان داده از توانایی و اراده لازم در این حوزه برخوردار است، فرهاد نیكوخصال هم مدیری كم حاشیه و همیشه آماده برای صندلی های مختلف بوده است اما اینها دلایل كافی است برای جابه جایی مداوم این افراد و امثال آنها در بدنه ورزش؟ آنهم وقتی از عمر مدیریت فعلیشان آنقدر نگذشته كه توانسته باشند مسئولیت های محول شده و اهداف پیش بینی شده را به نتیجه برسانند. چه بسا همین موضوع بهانه ای می شود برای مغفول ماندن خیلی از برنامه ها و عدم تحقق اهداف آنها در حوزههای مختلف.
امثال رنگرز و نیكوخصال در ورزش كشور كم نیستند؛ مدیرانی كه همیشه برای تصدی پست های مختلف گزینه هستند و به لطف حكم وزیر و معاونانش هیچ وقت بیكار نمی مانند. در توانمندی این دسته افراد و كارآیی آنها هم شكی نیست اما مگر نه اینكه «هر كسی را بهر كاری ساختند»؛ پس چگونه می شود كه در ورزش ایران یك فرد برای پست های مختلفی منصوب می شود كه نه به یكدیگر ارتباطی دارند و نه به تحصیلات و تجربه اش!
غفلت از جانشین پروری در یك چرخه معیوب
موضوع این گزارش صرفا حسن رنگرز و فرهاد نیكوخصال و مسئولیت های جدید تعریف شده برای آنها نیست؛ صحبت از «چرخه معیوبی» است كه سال ها از حیاتش در ورزش می گذرد و كماكان هم ادامه دارد بدون توجه به تبعاتی كه به جا گذاشته است.
احمد سعادتمند پس از یك دوره مسئولیت در وزارت ورزش به عنوان مدیر دفتر آموزش و استعدادیابی عهده دار مدیریت باشگاه استقلال می شود و جای خود را به حسن رنگرز می دهد، بعد از 6 ماه حالا باید منتظر معرفی گزینه جدید به جای رنگرز باشیم چرا كه قاعدتا حضور همزمان در وزارت ورزش و اداره كل استانی آنهم به عنوان مدیر كه شغل به حساب می آید، منع قانونی دارد.
در یكی از اتاق های دیگر وزارت ورزش هم اتفاقی مشابه رخ داده، افشین داوری به خاطر ورود به انتخابات فدراسیون دوومیدانی استعفای خود را از مدیریت دفتر توسعه ورزش حرفه ای و امور باشگاه های این وزارتخانه اعلام می كند و اینگونه فرهاد نیكوخصال به جای وی معرفی می شود. البته همزمانی حضور نیكوخصال در دو جبهه مشكل قانونی ندارد چراكه وی در فدراسیون شطرنج به عنوان «سرپرست» قبول مسئولیت كرده و موضوع با آنچه كه حالا در وزارت ورزش عهده دار شد درتضاد نیست اما به هر حال جایگاه نیكوخصال در شطرنج همیشگی نیست همانطور كه در صندلی های قبلی نبوده است.
اینگونه در چرخه معیوب و قدیمی ورزش، برخی افراد - درست یا اشتباه - همیشه و در هر شرایطی داخل بازی بوده اند و به نان و نوایی رسیده اند. دست به دست شدن مسئولیت های ریز و درشت ورزش میان این عده مشخص و محدود اما مانع از «جانشین پروری» شده است. معضل بزرگی كه همین امروز هم می تواند تاثیر منفی آن را دید اما موضوع وقتی حاد و بحرانی می شود كه روزی این مدیران همیشه حاضر به خاطر موانع قانونی مانند بازنشستگی دیگر اجازه قبول مسئولیت نداشته باشند. آن وقت است كه علی می ماند و حوضش؛ وزیر می ماند و دست خالیاش برای مهره چینی.
چالش مدیریتی جدی تر از چالش فنی
جانشین پروری برای مدیران، امری پیش پا افتاده و كم اهمیت در ورزش تلقی می شود در حالیكه مقام معظم رهبری همواره بر اشتغال جوان ها و درگیر كردن آنها با امور اجتماعی تاكید دارد. بسیاری از بخشنامه ها هم در راستای كاهش سن مدیران برای بازنشستگی است مانند بخشنامه اخیری كه در اختیار وزارت ورزش هم قرار گرفته است.
با همه اینها راه و سیاقی تا به امروز در انتصاب و حمایت از گزینه های مدیریتی ورزش طی شده خلاف این تاكیدات و الزامات قانونی بوده و همین مسئله باعث ایجاد شكاف بین نسلی در عرصه مدیریت هم شده است. ادامه این روند قطعا باعث عمیق تر شدن این شكاف می شود. آنوقت «چالش مدیریتی» جدی ترین بحران ورزش خواهد شد حتی به نسبت «چالش های فنی»كه بخشی از دغدغه مدیران امروزی برای پرمحتوا كردن كارنامه عملكردشان است.
برای دوری از چالش های مدیریتی كه آثار آن را امروز هم می توان در بدنه ورزش دید، نیاز به «استعداد یابی» است؛ برنامه ای كه اجرای آن در میان ورزشكاران منجر به مدال های المپیكی و جهانی می شود اما قطعا انجام این استعدادیابی برای مدیران می تواند نتایج باثبات تری به همراه داشته باشد.
نخبگان دانشگاهی و ورزشكاران تحصیل كرده و علاقمند به مدیریت از افرادی هستند كه می توانند به واسطه این استعدادیابی ورود تدریجی به مدیریت ورزشی داشته باشند. می توان به كارگیری این افراد را از سطوح پایین آغاز كرد تا در چندسال آینده گزینه هایی معتمد برای مسئولیت های بزرگ باشند. باید از حالا به فكر ایجاد ساز و كار مناسب برای رهایی از چالش مدیریتی آینده بود. با جابه جا كردن مهره های قدیمی به نتیجه نمی رسیم.
منبع: مهر