رهبر معظم انقلاب به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی (ره) بیاناتی را ایراد فرمودند كه به شرح ذیل آورده شده است:
سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سیویكمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی زندهی تلویزیونی به مناسبت سی و یكمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله) با ملت ایران سخن گفتند. متن بیانات رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فى الارضین.پ
امروز مراسم بزرگداشت امام بزرگوارمان به شكلی متفاوت از شكل معمول این مراسم اجرا میشود. چگونگی برگزاری مراسم مهم نیست؛ اصل قضیّه و مهم، گفتگو از امام بزرگوار است كه ما امروز كشورمان و فردای كشورمان به این احتیاج داریم. امام بزرگوار سالها پس از درگذشت ظاهری و و فقدان ظاهری او در بین ما زنده است و باید زنده بماند و ما از حضور او و معنویّت او و فكر او و انگشت اشارهی او بهرهمند بشویم و استفاده كنیم.
تحوّلخواهی و تحوّلانگیزی از برجستهترین خصوصیّات حضرت امام
امروز بنده میخواهم درباره ی یك خصوصیّت مهمّی از خصوصیّات امام بزرگوار بحث كنم؛ البتّه ایشان یك انسان ذوابعاد و دارای خصوصیّات برجستهی متعدّدی بودند؛ این خصوصیّتی كه امروز بحث میكنیم، جزو مهمترین و برجستهترین خصوصیّات امام بزرگوار است و آن عبارت است از روحیهی تحوّلخواهی و تحوّلانگیزی امام بزرگوار.
امام، روحاً، هم یك انسان تحوّلخواه بود، هم تحوّلآفرین. در مورد ایجاد تحوّل، نقش او صرفاً نقش یك معلّم و استاد و مدرّس نبود؛ نقش یك فرمانده داخل در عملیّات و نقش یك رهبر به معنای واقعی بود. ایشان بزرگترین تحوّلات را در دوران خودشان، در زمان خودشان در حوزههای متعدّدی و در عرصههای متنوّع زیادی ایجاد كردند كه من به مقداری [از آنها] امروز اشاره میكنم.
اوّلاً روحیهی تحوّلخواهی از دیرزمان در این بزرگوار وجود داشته است؛ این چیزی نبود كه در آغاز نهضت اسلامی در سال 1341 در ایشان به وجود بیاید؛ نه، ایشان از دوران جوانی یك انسان تحوّلخواه بودند كه نشانهی آن عبارت است از همان یادداشتی و نوشتهای كه ایشان در دوران جوانی ــ تقریباً در دههی30 از عمرشان ــ در دفتر مرحوم وزیرییزدی نوشتهاند كه مرحوم وزیری عین آن نوشته را، دستخط ایشان را به من نشان دادند؛ دیدهام كه بعد هم چاپ شده و در اختیار خیلیها قرار گرفته. در آن نوشته، ایشان آیهی شریفهی «قُل اِنَّما اَعِظُـكُم بِواحِدَةٍ اَن تَقوموا لِله مَثنا وَ فُرادا» [را ذكر میكنند] كه دعوت میكند عموم را به قیامِ لله؛ یك چنین روحیهای در ایشان وجود داشت. این روحیه را ایشان اِعمال كردند و همین طور كه اشاره كردم تحوّلآفرینی كردند. مِیدانی وارد مسئلهی تحوّل شدند، نه فقط گفتاری و دستوری؛ از تحوّلآفرینی روحی در یك مجموعهای از طلّاب جوان در قم ــ كه من حالا عرض خواهم كرد شرحش را ــ تا تحوّلآفرینی وسیع در عموم ملّت ایران.
تحوّل و انقلاب روحی و معنوی در افراد
آن مسئلهی قم عبارت است از درس اخلاق ایشان. ایشان دهها سال پیش از شروع نهضت، غیر از درس فقه و اصول و معقول، سالها در قم درس اخلاق داشتند، جلسهی اخلاق داشتند. البتّه آن وقتی كه ما رفتیم قم، سالها بود كه این درس تعطیل شده بود،و وجود نداشت. كسانی كه دیده بودند آن درس اخلاق را، نقل میكردند ایشان ــ هفتهای یك بار جلسهای داشتند در مدرسهی فیضیّه و طلّاب جوان جمع میشدند در آنجا ــ وقتی كه صحبت میكردند، جلسه را منقلب میكردند، دلها را منقلب میكردند. این را البتّه ما هم، در درس فقه و اصول دیده بودیم. یعنی ایشان حتّی در همین درسهای فقه و اصولشان به مناسبتهایی صحبت اخلاقی میكردند، طلبهها زار زار گریه میكردند؛ وقتی ایشان صحبت اخلاقی میكرد، اشك میریختند؛ بیان ایشان این جور مؤثّر بود و انقلاب روحی ایجاد میكرد. این همان روش پیغمبران است؛ پیغمبران هم آغاز همهی حركتهای خودشان را از انقلاب روحی افراد شروع كردند. اینكه امیرالمؤمنین میفرماید: لِیَستَأدوهُم میثاقَ فِطرَتِه وَ یُذَكِّروهُم مَنسیَّ نِعمَتِه ... وَ یُثیروا لَهُم دَفائِنَ العُقول، همین است. «یَستَأدوهُم میثاقَ فِطرَتِه» یعنی آن سرشت نهفتهی انسانی را در اینها بیدار میكردند و آن را وادار میكردند به تحرّك و هدایتگری عملیّات و اقدامات انسانها؛ امام این جوری از اینجا شروع كردند. من البتّه نمیتوانم قاطعاً ادّعا كنم كه آن جلسات را ایشان تشكیل میدادند برای اینكه بعدها به نهضت عظیم سیاسی منتهی بشود؛ این را من نمیدانم. لكن آنچه مسلّم است اینكه این حركتآفرینی، این تحریك غریزههای معنوی و فطرت و سرشت انسانی از راه درس اخلاق و تذكّر و آماده كردن دلها، شیوهی امام بزرگوار بود؛ از اینجا ایشان شروع كردند تا ایجاد تحوّل در سطح وسیع یك ملّت؛ چه در دوران مبارزات ــ كه حالا من مقداری از نمونههای این تحوّل را عرض میكنم ــ و چه بعد از پیروزی انقلاب، ایشان به معنای واقعی كلمه در ملّت ایران تحوّل ایجاد كردند.
توجّه كنید كه مخاطب ایشان در این تحوّل، عبارت بود از ملّت ایران. قبل از شروع نهضت امام مبارزاتی وجود داشت، مبارزات سیاسی در ایران وجود داشت، دهها سال بود كه گروههای مختلف [مبارزه میكردند]، منتها حوزهی كار آنها حدّاكثر محدود میشد مثلاً به یك تعدادی دانشجو؛ اینها میتوانستند فرض كنید 100 نفر، 150 نفر دانشجو را تحت تأثیر قرار بدهند، در یك مراسمی آنها را وارد كنند. بحث امام، بحث یك گروه محدود یا یك جمع محدود یا یك حرفهی معیّن نبود؛ بحث ملّت ایران بود. ملّت مثل یك اقیانوس است؛ به طوفان درآوردن یك اقیانوس كار هر كسی نیست. یك استخر را میشود موّاج كرد امّا موّاج كردن یك اقیانوس، كار عظیمی است. ملّت یك اقیانوس است و امام این كار را انجام داد؛ تحوّلاتی را به وجود آوردند.
تحوّل در خمودگی و تسلیم بودن ملّت و تبدیل به روحیهی مطالبهگری
یك تحوّل، تحوّل در روحیهی خمودگی و تسلیم ملّت بود. در دوران جوانی ما، در دورانی كه ما یادمان هست كه این نهضت شروع شد، ملّت ایران یك ملّتی بود كه با مسائل اساسیِ سرنوشت خودش هیچ سر و كاری نداشت، مردم تسلیم بودند، خمود بودند، نسبت به زندگی شخصیِ خودشان [بی اراده] بودند. این حالت تحرّك میدانداری، وارد میدان شدن، مطالبه كردن، آن هم مطالبهی چیزهای بزرگ و مهم، در رفتار ملّت و در خُلق و خوی ملّت ما مطلقاً وجود نداشت؛ این را امام ایجاد كردند؛ همین ملّتِ خمود و تسلیم را تبدیل كردند به یك ملّتِ مطالبهگر؛ آن سخنرانیهای پُرشور و توفندهی امام، آن بیانهای خروشندهی امام، آن چنان تكان داد این ملّت را كه این ملّت تبدیل شدند به یك ملّت مطالبهگر؛ نمونهاش قضایای سال 41 است ــ كه شروع نهضت، سال 41 بود ــ نمونهاش اجتماعات عظیم مردم در شهرهای مختلف است كه بعد هم منتهی شد به پانزدهم خرداد، و در پانزدهم خرداد[رژیم] با آن كشتار عظیم نتوانست این حركت را متوقّف كند. باز هم اجتماعات مردم در طول زمان بود تا پایان دوران مبارزات؛ این یك تحوّل عجیبی بود كه ایشان ایجاد كردند.
تحوّل در نگاه مردم و ایجاد عزّت و اعتماد به نفْس ملّی
تحوّل دیگر، تحوّل در نگاه مردم به خودشان و به جامعهشان بود؛ ملّت ایران نسبت به خود یك نگاه حقارتپندارانه داشت؛ یعنی اینكه این ملّت بتواند بر ارادهی قدرتها، بر ارادهی ابرقدرتها فائق بیاید، مطلقاً به ذهن احدی خطور نمیكرد. نه فقط حالا قدرتهای جهانی، حتّی ارادهی قدرتهای داخلی، حتّی ارادهی فلان مسئول ــ فرض كنید كه ــ یك ادارهی امنیّتی یا انتظامی، اصلاً به ذهن مردم خطور نمیكرد كه بتوانند غلبه كنند بر ارادهی صاحبان ارادههای تلخ و خطرناك. احساس حقارت میكردند، احساس توانایی نمیكردند؛ امام این را تبدیل كرد به احساس عزّت، احساس اعتماد به نفْس، و مردم را از این حالت كه حكومت استبدادی را یك امر طبیعی بدانند ــ كه این جور بود؛ آن زمان تصور ماها كأنّه این بود كه خب بالاخره یك شخصی در رأس مملكت هست و ارادهی او حاكم است؛ خب طبیعت مسئله همین است و اصلاً این را یك امر طبیعی و عادّی میدانستیم ــ تبدیل كردند به انسانهایی كه خودشان نوع حكومت را تعیین میكنند. از شعارهای مردم در انقلاب، اوّل، نظام اسلامی، حكومت اسلامی، بعد هم جمهوری اسلامی بوده؛ مردم خودشان تعیینكننده بودند، مطالبهكننده بودند؛ بعد هم در انتخاباتهای گوناگون شخص حاكم را، اشخاص مورد مسئولیّت در بخشهای مختلف حكومت را مردم معیّن كردهاند؛ یعنی حالت خودحقیرپنداری كه در مردم بود، بكلّی تبدیل شد به حالت عزّت و اعتماد به نفْس ملّی.
تحوّل در نوع مطالبات مردم
یك تحوّل دیگر، تحوّل در مطالبات مردم بود؛ یعنی اگر چنانچه فرض كنید آن وقت یك گروهی از مردم یك مطالبهای هم از دستگاه داشتند یا از قدرتمندان آن زمان داشتند این بود كه مثلاً این كوچه آسفالت بشود یا این خیابان این جوری كشیده شود؛ مطالبات در این حد [بود]؛ این را تبدیل كردند به مطالبهی استقلال، آزادی؛ یعنی [آرمانهای] عظیم. یا شعار «نه شرقی، نه غربی»؛ در خواستههای مردم آن چنان تحوّلی به وجود آمد كه از این چیزهای حقیر، كوچك، محلّی و محدود تبدیل شد به یك امور اساسی، بزرگ، انسانی ،و جهانی.
تحوّل در نگاه مردم به دین
یك تحوّل دیگری كه امام به وجود آورد، تحوّل در نگاه به دین بود؛ مردم، دین را فقط وسیلهای برای مسائل شخصی، مسائل عبادی، حدّاكثر احوال شخصی میدانستند، فقط برای همین مسئلهی نماز و روزه و فرض كنید كه وظایف مالی و ازدواج و طلاق؛ در همین حدود؛ دین را، وظیفهی دین و مسئولیّت دین و رسالت دین را محدود به این چیزها میدانستند. امام برای دین، رسالت نظامسازی و تمدّنسازی و جامعهسازی و انسانسازی و مانند اینها تعریف كرد؛ مردم نگاهشان به دین بكلّی متحوّل شد.
تحوّل در نگاه به آینده و ایجاد تمدّن نوین اسلامی
یك تحوّل دیگر، تحوّل در نگاه به آینده بود. در آن دورانی كه نهضت شروع شد و امام وارد میدان شدند، با همهی شعارهایی كه حالا بعضی از احزاب و بعضی و از گروهها و گروهكها میدادند ــ كه خیلی محدود و كوچك هم بودند ــ در نگاه مردم آیندهای دیده نمیشد. یعنی مردم یك افق و آیندهای در مقابل چشم نداشتند؛ این تبدیل شد به ایجاد تمدّن نوین اسلامی. یعنی شما امروز به ملّت ایران نگاه كنید، این دست مبارك امام است كه این حالت را به وجود آورده،مردم دنبال این هستند كه تمدّن نوین اسلامی را تشكیل بدهند و به وجود بیاورند؛ اتّحاد عظیم اسلامی را به وجود بیاورند، امّت اسلامی را تشكیل بدهند. نگاه عامّهی مردم، تودهی مردم این است.
تحوّل در مبانی معرفتیِ كاربردی و ورود فقه در عرصهی نظامسازی
در یك حوزهی تخصّصیتر، تحوّل در مبانی معرفتیِ كاربردی است؛ امام این را به وجود آوردند؛ كه این تخصّصی است، جزو مسائل حوزوی و كسانی است كه دستی در كار فقه و در كارِ علم اصول و مانند اینها دارند. امام فقه را وارد عرصهی نظامسازی كردند؛ فقه از این مسائل دور بود. البتّه مسئلهی ولایت فقیه، هزار سال [بود كه] در بین فقها وجود داشت و مطرح میشد، امّا چون این امید وجود نداشت كه این ولایت فقیه تحقّق پیدا بكند، هرگز به جزئیّات آن، به مسائلِ آن پرداخته نمیشد. امام این را وارد مسائل اصلی و فقهی كردند. در حوزهی علمیّهی نجف، این را مطرح كردند و دربارهی آن بحث كردند؛ بحثهای علمیِ متقنِ محكمِ كاملاً قابل توجّه برای افرادی كه صاحب نظر در این زمینهها هستند؛ یا مسئلهی مصلحتِ نظام را ــ كه مصلحتِ نظام همان منافع عمومی است، منافع ملّی است، چیزی غیر از آن نیست ــ امام در فقه مطرح كردند. مسئلهی معروف اصولی و فقهیِ «تزاحم» و «اهمّ و مهم» را كه در مسائل شخصی و مسائل كوچك به كار میرفت، وارد عرصهی میدان عمومی كردند كه در عرصهی ادارهی كشور، مسئلهی مصلحت نظام و مسئلهی «اهمّ و مهم» مطرح میشود. یعنی در فقه، ایشان این چیزها را وارد كردند كه این، فرصت خیلی بزرگی برای فقه به وجود میآورد؛ دست فقه را باز میكند در گسترهی تصرّفاتی كه میتواند در مسائل گوناگون بكند. به نظر من حوزهها باید از این خیلی قدردانی كنند و استفاده كنند، استقبال كنند. البتّه این كاری كه امام در این زمینهی فقهی انجام دادهاند، كاملاً روشمند و قانونمند است؛ یعنی طبق همان ــ به تعبیر امام ــ فقه جواهری است؛ یعنی بدعتی در فقه نیست؛ یك استفادهی صحیح از موازین متعارف فقهی است كه در اختیار فقها است.
پافشاری بر تعبّد، در عین نگاه نوگرایانه به فقه
یك نمونهی دیگر از این تحوّل در نگاه به دین و مسائل دینی، پافشاری بر تعبّد بود در عین نگاه نوگرایانه به مسائل؛ یعنی امام، یك فقیه نوگرا، یك روحانی نوگرا بود؛ به مسائل با چشم نوگرایانه نگاه میكرد؛ در عین حال بشدّت پابند به تعبّد. در آن روز و آن دورانها خب روحانیّونی بودند كه در زمینههای مسائل روشنفكری وارد بودند و بحث میكردند و حرف میزدند؛