بازیكن تیم ملی فوتبال ایران و باشگاه برایتون گفت: اگر مسیر من در برایتون تغییر نكند و شرایط به شكلی پیش برود كه خوشحال نباشم، شاید هر تصمیمی بگیرم.
به گزارش رادیو ورزش، علیرضا جهانبخش در گفت و گو با بخش انگلیسی سایت (persian football) در خصوص مسائل مختلف صحبت هایی را انجام داده است.
* از دوران قرطنینه و كرونا شروع كنیم. این روزها وقتت را چگونه می گذرانی؟
من هم مثل همه كسانی كه درگیر قرنطینه هستند سعی می كنم خودم را سرگرم كنم. قاعدتا روزهای سختی را پشت سر می گذرانیم به خصوص من كه 6 روز در هفته را درگیر فوتبال هستم ولی الان شرایط كاملا عوض شده و ریتم روزانه من تغییر كرده است اما سعی می كنم از این وضعیت به بهترین شكل استفاده كنم. قبل از اینكه این اتفاقات رخ بدهد پدر و مادرم نزد من آمدند و سعی می كنم در كنار آنها هم وقت بگذرانم. در این شرایط هم كتاب می خوانم و هم سریال می بینم.
* با برایتون شروع كنیم، وقتی در آلكمار بودی فوق ستاره این تیم شدی، در آن زمان گمانه زنی های زیادی بود و حتی صحبت در مورد رفتنت به ناپولی هم مطرح شد ولی برایتون از همه جدی تر شد. در مورد لستر سیتی هم مباحثی مطرح شد. آیا این اسم ها صحت داشت؟
من سال اولی كه به آلكمار رفتم می خواستم در یك فصل بالاتر خودم را محك بزنم. در نایمیخن كه بودم پیشنهادات خوبی داشت كه یكی از این تیم ها برایتون بود. آلكمار باشگاهی بود كه به جوان ها بها می داد و از نظر دیسیپلین در هلند زبانزد خاص و عام است. این باشگاه همیشه بازیكنان زیادی را به تیم های بزرگ داده و در آن سال شرایطم خیلی خوب بود. راستش را بخواهید پیشنهادات خیلی خوبی داشتم و آژاكس و آیندهوون به من پیشنهادات خوبی دادند. یادم است كه آژاكس بیشترین پول را در بین بازیكنانش به من پرداخت می كرد ولی آلكمار گفته بود كه هرگز به من اجازه نمی دهد به باشگاه دیگری در كشور هلند بروم.آنها می گفتند اگر قرار است در هلند بمانی ما با تو تمدید می كنیم و پول خوبی هم می دهیم. البته من تصمیمم را برای جدایی گرفتم كه باشگاه ناپولی هم پیشنهاد كرده بود.
* می شود اسم هم ببری؟
ترجیح می دهم اسمی از آنها نبرم ولی همینقدر بگویم كه در آلمان تیم هایی پیشنهاد كردند كه 2-3 تا از آنها همیشه در بین تیم های اول تا پنجم بودند. یكی از این تیم ها همیشه جزو بالانشین های لیگ آلمان است و حتی یكی از آنها باشگاهی بود كه بازیكنان ایرانی قبلا در آن بازی كرده بودند. من فوتبال آلمان را خیلی دوست داشتم ولی من با باشگاه آلكمار قرارداد داشتم. وقتی آنها چنین پیشنهاداتی را دیدند رقم رضایتنامه من را بالا بردند و طبیعی بود كه برخی از باشگاه های خواهان من سقف بودجه داشتند و كنار كشیدند.در نهایت باشگاه های آلمانی كنار كشیدند و تنها كشوری كه می توانست پول رضایتنامه من را بدهد تیم های انگلیسی بودند. برایتون از همان سال دومم در نایمخن پیشنهادش جدی بود. من حتی به آنها با شوخی گفتم كه وقتی شما به لیگ برتر صعود كردید به این تیم می آیم كه به واقعیت تبدیل شد. در این بین لسترسیتی هم پیشنهاد كرد و شاید می توانستم در آنجا از نظر مالی شرایط بهتری داشته باشم ولی چند دلیل وجود داشت كه برایتون را انتخاب كردم. مثلا مدیر برایتون خودش به هلند آمد تا با من مذاكره كند ولی مدیر لستر این كار را نكرد. مورد بعد این بود كه مربی برایتون خواهان من بود ولی در لستر فقط مدیر باشگاه من را می خواست. برایتون احترام بیشتری به من گذاشت ولی لستر سیتی این كار را نكرد. من با كی روش، مهدوی كیا، پدرم و امیر هاشمی مقدم مدیر برنامه ام صحبت كردم. در این بین كی روش حرف قشنگی به من زد، او گفت در لستر تو یكی از بازیكنان بزرگ این تیم می شوی ولی در برایتون بازیكنی خواهی شد كه همه به تو نگاه خواهند كرد. همه كسانی كه با آنها مشورت كردم روی برایتون نظر مثبت داشتند.
* از اینكه به برایتون رفتی پشیمان نیستی؟
اصلا، در تمام نیم فصل اول كه در تمام این سالها سخت ترین سال فوتبالی ام بود روی این موضوع تاكید كردم.در اینجا در فصل اول شرایط برای من خوب پیش نرفت.وقتی من به اینجا آمدم لیگ چند روز بعد شروع شد، در جام ملتهای آسیا كه بودم حدود 10 بزی را از دست دادم. بهترین تمرینات فوتبالی ام را در تمرینات كردم و خود بچه ها تعجب كردند كه چر بازی نمی كنم. حتی كاپیتان تیم با من صحبت كرد كه نگران نباش و بازی به تو می رسد. حتی در دوره اوجم در آلكمار بهتر تمرین كردم.با همه داستانهایی كه بر من گذشت شاید خیلی ها بگویند به خاطر غرور این حرف را می زنم ولی باز هم اگر شرایط برگردد برایتون را انتخاب می كنم. این موضوع را همیشه به پدرم و خانواده ام گفتم.
* به نظرت چرا اینقدر طول كشید تا جای خودت را پیدا كنی؟
فصل را طوری شروع كردیم كه اصلا از وینگر استفاده نمی كرد. ما در تیم 5 وینگر بودیم كه فقط یكی از آنها بازی می كرد. حتی 2 بازیكن ما در این پست باشگاه را ترك كردند. یك زمانی مربی ما با من صحبت كرد كه می خواهم به عنوان پیستون از تو استفاده كنم ولی من نمی توانستم در سیستم دفاعی خودم را جا بیندازم. البته خیلی دوست نداشتم در آنجا بازی كنم. بعد از آن سیستم ما به 2-4-4 لوزی تغییر كرد و باز هم خیلی وینگرها تاثیری در آن نداشتند. مباحث و چالش های ما تا نیم فصل طول كشید و شاید خیلی ها این مسائل را نمی دانند ولی كلی با مربیمان بحث كردیم اما در بازی با بورنموث به من فرصت رسید.
*خیلی ها اعتقاد دارند شاید اگر اخلاق تو تند تر بود سریعتر به تركیب تیم می رسیدی؟
همیشه به اطرافیانم می گویم به خاطر فوتبال از كشورم، دوستان، خانواده و ... گذشتم تا به مسیر خوبم ادامه بدهم. اینها باعث نمی شود از تلاشم بگذرم. نمی گذارم كسی این مسیر را از من بگیرد. فوتبال برای من شوخی بردار نیست و وقتی برای چیزی تلاش می كنم تا انتها می روم.دوستان نزدیك من به من گفتند باید طور دیگری رفتار كنی ولی این اتفاقات افتاده بود و بحث های زیادی شكل گرفت ولی خدا را شكر كه توانستم حقم را بگیرم.
* در بازی با بورنموث بهترین بازی را انجام دادی ولی باز هم به شرایط قبل برگشتی. چرا؟
بعد از آن 2 بازی بیرون از خانه را به میدان رفتم و 2 بازی خانگی را هم به عنوان بازیكن ذخیره وارد میدان شدم. فكر می كنم این سوال را باید از مربی تیم بپرسی. حتی كمك مربیان تیم به من می گفتند خیلی خوب تمرین می كنی.در آن چند ماه كه بازی نكردم خیلی چیزها یاد گرفتم. مثلا اینكه حق گرفتنی است و باید بیشتر تلاش كنم. همه این ها باعث شد تا من بیشتر تلاش كنم. اینها نكات مثبتی بود كه از نظر شخص فرد قوی تری شوم.به هر حال خیلی مواقع مربی تصمیم می گرفت كمتر از من استفاده كند ولی این را مربی باید جواب بدهد.
* كدورت شخصی كه بین شما وجود نداشت؟
از طرف من هیچ بحثی وجود نداشت. هر صحبتی هم كه مطرح شد فوتبالی بود و هیچ مساله شخصی وجود نداشت. شاید لحن و نوع صحبت ها می توانست ضعیف تر باشد ولی چیزی كه داستان را شخصی كند وجود نداشت.
* آیا پیشنهاد PSV واقعیت داشت؟
دو، سه پیشنهاد خوبی داشتم و چون گذشته نمی خواهم زیاد در موردش حرف بزنم. حتی زمانی كه بازی نمی كردم گفتم كه از حضور در برایتون خوشحال هستم. این حس را داشتم كه اگر قرار باشد یك در صد از تیم جدا شوم می توانم شرایط بهتر شود. بعد از آن 2 بازی كه انجام دادم باشگاه اصلا موافق نبود كه جدا شود.باشگاه با وجود اینكه من بازی نمی كردم به هیچ وجه اجازه نمی داد فكر جدایی داشته باشم. حتی ظاهرا مربی تیم گزارش تمرینات را به باشگاه می داد و از من تعریف می كرد.
* اگر این روند ادامه داشته باشد فصل آینده از برایتون می روی؟
این موضوع را از الان نمی توانم پیش بینی كنم چون 3 سال دیگر با باشگاه قرارداد داد. باید در ماه های آینده همه چیز را ببینم. چیزی كه مهم است این است كه من تلاشم را انجام می دهم. اگر مسیرم در برایتون تغییر نكند و اگر شرایط به شكلی پیش برود كه خوشحال نباشم شاید هر تصمیمی بگیرم.
* خیلی ها می گویند لیگ انگلیس زیاد برای ایرانی ها مناسب نیست، مثلا باقری، آندو و دژاگه در آنجا خوب ظاهر نشدند. با این حرف موافقی؟
من با این حرف موافق نیستم. لیگ انگلیس یك تفاوت عمده با لیگ های دیگر دارد و آن این است كه آنها انظار دارند بازیكن ها سریع با تیم هماهنگ شوند. بازیكنی كه از لیگ روسیه، هلند، آلمان وقتی به انگلیس می آید طبیعتا زمان می خواهد كه به اوج برسد. حتی رانندگی و آب و هوا هم در این كشور می تواند روی یك بازیكن تاثیر بگذارد. اینكه بگویم بازیكن ایرانی نمی تواند در اینجا موفق باشد را اصلا قبول ندارم. در هلند در فصل اول كمی سردرگم بودم ولی در فصل دوم و سوم فوق العاده كار كردم. در اینجا هم اگر بیشتر بازی می كردم می توانستم خیلی تاثیرگذار باشم. امسال مصدومیتهای كمتری داشتم ولی نظر مربی شرایط را برای من تغییر داد. در نیم فصل دوم هم داشتم همه چیز را تغییر می دادم كه به داستان كرونا خوردیم.
*بزرگترین چیزی كه از كی روش یاد گرفتی چه بود؟
خیلی سخت است كه در این مورد بگویم. به جز بحث فوتبالی خیلی چیزها به خصوص در زندگی شخصی یاد گرفتم. شجاعت و اینكه در زندگی آرزوهای بزرگ داشته باشی نكاتی است كه از او یاد گرفتم. سخت است فقط یك مورد را بگویم.اگر چه او مدت طولانی در ایران حضور داشت ولی به شخصه امیدوار بودم كه بیشتر از او استفاده كنیم و او خیلی چیزها داشت كه به فوتبال ایران اضافه كند اما متاسفانه این اتفاق رخ نداد.
* بعد از كی روش مارك ویلموتس به تیم ملی آمد، كار كردن با او چطور بود؟
او مربی خوبی بود كه فدراسیون را متقاعد كرد با او قرارداد ببندند. او از نظر تمرینی مثبت به نظر می آمد ولی بیشتر مباحث به مدیریت او بر می گشت. متاسفانه چه فنی و چه در بیرون از زمین اتفاق می افتاد مدیریت نشد. ما به همه چیز كی روش عادت كرده بودیم و با ویلموتس همه چیز عوض شد. دلیل اصلی عدم موفقیت فوتبال ما این مساله بود. در واقع بازیكنان همان تیم قبلی بودند و چه بسا در زمان ویلموتس شرایط خیلی از بازیكنان بهتر از گذشته بود اما چون ویلموتس به یكباره همه چیز را عوض كرد در كوتاه مدت مثل بازی با كره و سوریه جواب گرفتیم اما بعد از آن این موضوع نتیجه نداد. ما در زمان كی وش اصلا قابل پیش بینی نبودیم و نسبت به سیستم رقبا، سیستم تیم عوض می شد ولی در زمان ویلموتس او بلافاصله می خواست تیم را جوان كند و باعث شد تیم ملی ما دوره ناكامی را سپری كند.
* بعد از حضور ویلموتس او تو را دعوت نمی كرد. دلیل این موضوع چه بود؟
قبلا هم این موضوع را گفته بودم.من به نظر مربی ام احترام می گذارم. حتی در اردوهایی كه حضور داشتم ارتباط خوبی با وی گرفتم و سعی كردم اطلاعات خوبی را از همه نظر به وی منتقل كنم.وقتی مصدوم شدم در یك اردو دعوت نشدم و باشگاه برایتون جدی گفت به تیم ملی نروم ولی در اردوی بعدی می توانستم بازی كنم اما نظر ویلموتس این بود كه دعوتم نكند. برخی مربیان مثل كی روش دوست دارند بازیكن اگر آماده هم نباشد دعوت شود كه اتحاد تیمی حفظ شود و در این شرایط بازیكنان با خانواده خود در این فرصت دیدار كنند اما نظر ویلموتس متفاوت با كی روش بود.
* شناخت تو از دراگان اسكوچیچ چیست؟
ما به سورپرایزهای غیر منطقی در ایران عادت داریم. مثلا اسامی كاندیدای مربی تیم ملی نفرات دیگری بودند ولی با فراز و نشیب های مختلف اسكوچیچ كه كاندیدا هم نبود انتخاب شد. همه این مسائل یك طرف ولی نوع انتخاب عجیب و غیرقابل قبول و خنده دار است. در زمان كی روش می گفتیم تیم اول آسیا هستیم ولی از نظر سخت افزار تیم پنجم آسیا هم نبودیم. اسكوچیچ از فرهنگ ما شناخت دارد و با توجه به تجربه ای كه از مربیان كروات داشتیم خیلی بد نبوده است. الان باید از اسكوچیچ حمایت كنیم و مسیر را به بهترین شكل حمایت كنیم. شنیده ام كریم باقری هم به تیم ملی اضافه شده كه به نظرم فوق العاده بود. من حدود 2 ماه پیش او را در فرودگاه دیدم و 15 دقیقه با هم حرف زدیم، در آن صحبت ها متوجه شدم او برنامه های خوبی دارد و امیدوارم كه بتواند موفق شود.
* قرار نبود كه اسكوچیچ به انگلیس بیاید تا تمرینات و بازی های تو را ببیند؟
چرا، اتفاقا آن زمان كه در فرودگاه یكدیگر را دیدیم قرار بود راهی كویت شود كه بازی استقلال را ببیند.برنامه این بود كه راهی بلژیك و روسیه شود و به من گفتند كه الان شرایط من سخت است كه به انگلستان بیاد، دلیل این موضوع را من نمی دانم ولی گفتند كه برنامه ریزی می كنند تا ماه آتی یك سفر به اینجا بیایند و بازی من را تماشا كنند.
* سرنوشت صعود ما به جام جهانی كمی گره خورده است. قلبا فكر می كنی تیم ما به جام جهانی صعود می كند؟
وقتی همه كشورها برنامه ریزی می كنند كار سخت است. ما در این دوره حتی در دور اول دچار چالش شدیم. باید منطقی فكر كنیم و بگوییم كار خیلی سخت است. تیم ما همان تیم زمان كی روش است و از نظر فنی می گویم كه تیم ما می تواند به جام جهانی برود ولی همیشه بحث فنی دخلی نیست. ما امیدواریم و تلاش ما همین است.
* تو خیلی خوب زبان یاد گرفتی، چگونه با این مشغله اینقدر خوب زبان یاد گرفتی؟
وقتی من بعد از جام ملتهای زیر 19 سال از نایمخن پیشنهاد دریافت كردم در داماش بازی می كردم و آن پیشنهاد را جدی گرفتم. یك معلم زبان در رشت گرفتم و روزی 2-3 ساعت با او كار می كردم. این اتفاق خیلی به من كمك كرد كه در هلند كارم را شروع كنم. اوایل كار سخت بود ولی محیط خیلی تاثیرگذار بود و هر چه گذشت زبانم بهتر شد و با مربیان و بازیكنان راحت تر شدم. صحبت هایم خیابانی بود و به آن شكل زبان را یاد گرفته بودم.در سال آخر در این تیم حتی به زبان هلندی مصاحبه می كردم و خدا را شكر زبان انگلیسی من بهتر شد. خدا را شكر یادگیری زبانم نسبت به ویژگی های دیگرم سنگینی می كند.واقعیت این است كه محیط خیلی تاثیر دارد.
* نمی خواهی زبان دیگری یاد بگیری؟
من زبان اسپانیایی را خیلی دوست دارم ولی دوست دارم زبان هلندی را كامل تر كنم چون 2 بازیكن هلندی هم در تیم ما حضور دارند. زبان اسپانیایی زبان اول یا دوم دنیا است و من دوست دارم با مونتایا، رناردو و اسپانیایی حرف بزنم ولی آنها با من انگلیسی حرف می زنند.
* زندگی در برایتون چگونه است؟
فوق العاده. خدا را شكر این شهر بین آب و جنگل است و هوای بهترین نسبت به مركز و شمال انگلستان دارد. این شهر به لندن نزدیك است و همیشه من كاری برای انجام دادن دارد.
* معمولا آخر هفته ها برای تو چگونه می گذرد؟
یا با دوستان به خرید می رویم یا به رستوران و لندن. یكی دو دوست نزدیك در لندن دارم كه یكی از آنها عراقی است و مادرش هم ایرانی هستند.من همیشه وقتم را با این نفرات می گذرانم. سعی می كنم پلی استیشن بازی كنم و غذا درست كنم.
* حالا كه از پلی استیشن حرف زدی كدام بازیكن تیم ملی در فیفا بهتر از همه بازی می كند؟
من در سطح بالایی هستم ولی سعید عزت اللهی كمی از من بهتر بود.
* علیرضا جهانبخش مجرد است و آیا تصمیمی برای ازدواج دارد؟
ازدواج بحث مهمی است و در زندگی تاثیر زیادی دارد. من كه در ایران نیستم و همیشه در آخر هفته بیرون از خانه هستیم. در نیمی از روز بیرون هستیم و وقتی به خانه می رویم خسته هستیم. ازدواج چیزی نیست كه آن را مخفی كنم و بعضا به آن فكر می كنم ولی باید در تایم و زمان مناسب باشد كه به زندگی خیلی كمك خواهد كرد.
* محبوب ترین غذا از نظر تو كدام است؟
من همه غذاهای شمالی را دوست دارم، شامی رودباری و فسنجان و باقاله خورشت را خیلی دوست دارم. درست كردن این غذاها خیلی سخت است. باویشكا و ماكارانی راحت است و من این غذاها را درست می كنم. البته قرمه سبزی و باقالی پلو غذاهایی است كه من خیلی آنها را دوست دارم. در برایتون یك رستوران آرژانتینی هست كه نوعی مرغ را با سبزیجات درست می كنند كه من هفته ای یكبار هم كه شده از آن غذا سفارش می دهم.
* خیلی ها می گویند مسیری كه تو در دوران حرفه ای طی كرده فوق العاده بود. فكر می كنی چرا بازیكنان ما در ایران خیلی در لیگ های خوب اروپا نیستند و توصیه تو به بازیكنان جوان چیست؟
من در چند سالی كه در اروپا حضور دارم از خودم سوال می كنم چرا بازیكنان ما با این سطح فنی در سطح اول فوتبال دنیا حضور ندارند. زمانی كه بازیكنان ما در بوندسلیگا بازی می كردند شرایط خیلی بهتر بود. همیشه مسئولیت های زیادی روی شانه هایم بود، دوست داشتم پیشرفت كم ولی این مسئولیت را داشتم كه نماینده بازیكنان جوان ایران هم هستم. دوست داشتم مسیر را برای بقیه باز كنم و این یك انگیزه فوق العاده بود.یكی از دلایل اصلی كه بازیكنان نمی توانند در اوج پیشرفت كنند بحث سربازی است چون آنها مشمول می شوند. بحث دیگر سیاسی است چون كشور ما زیاد دیده نمی شود. متاسفانه خیلی زود بحث ها سیاسی می شود و این موضوع روی ورزش ما تاثیر می گذارد. متاسفانه استعدادهای بزرگ دنیا در كشور ما حضور پیدا نمی كنند در حالی كه من، آزمون و عزت اللهی را در تورنومنت های نوجوانان و جوانان توانستیم خودمان را نشان بدهیم. یك بحث دیگر ویزا است كه بازیكنان جوان ما نمی توانند برای تست دادن راهی كشورهای دیگر شوند. اینها همه مسائل تاثیرگذار است.
* و صحبت آخر..
در این روزها خیلی سخت است كه به شرایط عادی فكر كنم، خیلی از اقشار باید به محل كار بروند ولی من در این مدت درس های زیادی گرفتم كه یكی از آنها این است. هیچ چیزی چه بد و چه خوب ماندنی است. شاید بعدا بگوییم چرا در این چند ماه منفی به قضایا نگاه كردیم. ما باید به همه چیز مثبت نگاه كنیم و تا جایی كه می توانیم از خانه بیرون نرویم و در خانه بمانیم تا خود و خانواده ما در سلامتی باقی بمانند.