دستاورد اردوی شهریورماه تیم فوتبال امید تنها دو شكست تلخ برابر ازبكستان نبود، بلكه نشان داد میتوان كتوشلوار پوشید، سرمربی تیم بود، بهانه تراشید و از زیر بار مسئولیت شانه خالی كرد.
فرهاد مجیدی سرمربی تیم فوتبال امید بعد از مدتها سكوت، گلایههایش را آغاز كرده كه البته بیش از هر چیز بهانههای غیر موجهی در راستای توجیه ناكامی محسوب میشود. با این وجود به نظر میرسد شرایط امروز تیم امید اول از همه جایگاه فرهاد مجیدی یكی از بازیكنان محبوب فوتبال ایران و مربیان بالقوه سالهای آینده را تهدید میكند.
تردیدی وجود ندارد كه انتخاب مجیدی برای هدایت تیم امید از ابتدا یك تصمیم نادرست بود، فردی با كمترین تجربه ممكن در ابتدای راه مربیگری كه تجربه كار در تیمهای پایه را نداشته، هرگز روی نیمكت تیمهای ملی حضور پیدا نكرده و حتی در رده باشگاهی هم تعداد حضورش به عنوان سرمربی دو رقمی نشده اما یكباره به عنوان سرمربی تیمی انتخاب میشود كه در مسیر پایان دادن به طلسم حضور در المپیك بیشترین فشار ممكن را تحمل میكند.
این تصمیم بیش از هر فرد به ضرر فرهاد مجیدی است. او طبق عرف و قواعد مرسوم میتوانست كارش را از یك تیم كوچكتر در سطح لیگ برتر یا حتی تیمهای ملی دیگر آغاز كند، مدارج و مدارك عالی مربیگری مثل مدرك مربیگری حرفهای فوتبال یا همان پرولایسنس را دریافت كند، تجربه و دانش لازم را به دست آورد و بعد از آن به نیمكت تیمی در این سطح برسد.
با این وجود تصمیم نادرست مجیدی در این انتخاب و همینطور تصمیم ناپخته مسئولان فدراسیون فوتبال و كمیته فنی كه این مربی جوان را برای هدایت تیم المپیك انتخاب كردند حالا بیش از هر چیز آینده فرهاد را تهدید میكند. در واقع این كمیته فنی فدراسیون فوتبال است كه باید در قبال چنین تصمیمی پاسخگو باشد و معیارهای این انتخاب عجیب را برای جامعه فوتبال اعلام كند. اینكه چگونه بدون توجه به ابتداییترین و بدیهیترین شروط لازم برای هدایت تیم المپیك در این شرایط حساس، دست به چنین انتخابی زده شده سؤالی است كه هنوز برای آن پاسخی یافت نشده و حتی پیشكسوتان و صاحبنظران فوتبال نیز جوابی برای آن پیدا نمیكنند.
شكست 4 بر یك برابر ازبكستان حتی در دیداری دوستانه به این سادگی قابل پذیرش نیست خصوصا در شرایطی كه هیچ اثری از پیشرفت در شرایط و موقعیت فعلی تیم المپیك دیده نمیشود و اساسا چه تضمینی وجود دارد كه در دور نهایی مسابقات با همین تیم ازبكستان هم گروه نشویم و چنین نتیجه تلخی برابر این تیم یا سایر مدعیان فوتبال آسیا رقم نخورد؟ تكرار چنین نتیجهای در مسابقات نهایی برابر كره جنوبی، ژاپن، استرالیا یا عربستان چه سرنوشتی برای بازیكنان تیم امید و حتی فرهاد مجیدی سرمربی جوان این تیم رقم میزند؟ از یاد نبردهایم كه پیش از این با چنین تصمیمات نادرستی آینده چه مربیانی به خطر افتاد و اعتبار و سابقه دوران بازیگری چه كسانی در پی یك انتخاب نادرست در دنیای مربیگری زیر سؤال رفت.
مسئله تاسف برانگیز دیگر عدم شناخت كامل مجیدی از بازیكنان تیمش است، مربی جدید و بازیكن سابقی كه چند سال پیش در تلویزیون گفته بود علیرضا جهانبخش، بازیكن تیم ملی فوتبال ایران را نمی شناسد، در حال حاضر هم بازیكنان تیم خودش را نشناخته و گفته میشود پُست دقیق بازی برخی بازیكنان را نمیداند.
مجیدی و تیم المپیك هر دو به هوای تازه نیاز دارند، تیم امید باید در این فرصت كوتاه چارهای برای وضعیت بحرانی موجود بیابد و فرهاد مجیدی به پلهای كه سكوی پرتاب او در دنیای مربیگری باشد و گام به گام موفق به طی مدارج و مراحل این حرفه شود. مجیدی قطعا بهتر از هر كسی میداند كه مربیگری فقط به پوشیدن كت و شلوار نیست.
منبع:تسنیم