با جلسه بین باشگاهها و مسئولان سازمان لیگ، قرار شد كانونهای هواداری باشگاهها منحل شوند و شخصی به عنوان معاون فرهنگی، مسئولیت و مدیریت كارهای هواداری را بر عهده بگیرد كه این امر موجب نفوذ و دخالت كمتر لیدرها می شود.
دعوا، درگیری، زد و خورد و آشوب باز هم تصاویری بودند كه از ال كلاسیكوی فوتبال ایران یعن دیدار برگشت پرسپولیس و سپاهان در ورزشگاه آزادی به جا ماند. اتفاقاتی كه مسبب اصلی آن لیدرهای دو تیم بودند كه حتی پیش از بازی كار را به تهدید تیم حریف در فضای مجازی برده بودند.
متشنج شدن جو آن دیدار، باعث شد كه فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ فكری به حال اشخاصی كند كه حضورشان در باشگاهها رسمیتی ندارد اما به اندازه یك بازیكن یا مربی، در حال ارتزاق از باشگاهها هستند. اشخاصی كه بدون فكر در بازیهای بزرگ، جنجالآفرین میشدند و حداقل ضرر صحبتهای غیرمسئولانهشان، چند زخمی و آسیبدیده در بازیهای بزرگ بود.
در ابتدای كار، بسیاری از این لیدرها بركنار شدند و سه روز پیش نیز جلسهای در خصوص مدیریت آنها توسط باشگاهها برگزار شد. جلسهای كه با حضور نماینده باشگاهها و سازمان لیگ در این سازمان برگزار شد و سمت و مسئولیت جدیدی در باشگاهها شكل گرفت. از این پس هر باشگاه لیگ برتری باید یك نماینده را به عنوان "معاون فرهنگی" معرفی كند كه یكی از مسئولیت این معاونت، كنترل لیدرها، شعارها و رفتارهایشان است و هرگونه كوتاهی، بینظمی، تخلف و ... صورت بگیرد، معاون فرهنگی باشگاه باید جوابگو باشد. در صورت رخ دادن هر تخلفی از سوی هواداران و لیدر، این معاون فرهنگی و باشگاه هستند كه جریمه خواهند شد. همچنین، دیگر چیزی به نام كانون هواداری وجود نخواهد داشت و مدیریت كردن هواداران به عهده معاون فرهنگی است.
البته در كنار این معاونان فرهنگی، لیدرها باید از سوی فدراسیون فوتبال تائید صلاحیت شوند و به عنوان نمونه، سوء پیشینه نداشته باشند. با انتصاب این معاونان فرهنگی، فدراسیون فوتبال دیگر به صورت مستقیم با لیدرها در ارتباط نیست و تنها كارتهای شناسایی خاصی را برای آنها صادر خواهد كرد.
غلامحسین زمانآبادی، معاون فرهنگی فدراسیون فوتبال در این خصوص گفت: فدراسیون بحث استانداردسازی را مطرح كرده است و این شامل هواداران هم میشود. این استانداردسازی سه مثال را در خصوص هواداران به ما یادآوری میكند. ابتدا هواداران باید سهامدار باشگاه باشند كه این روشی است كه در آلمان اجرا شده است. مثال دوم این است كه مثل منچستریونایتد به صورت تعاونی باشد یعنی باشگاه را بخرند و سپس به صورت تعاونی اداره كنند. مثال سوم این است كه به صورت مستقل، كمیته هواداران را ایجاد كنند و یك نماینده در هیات رییسه باشگاه داشته باشند. متاسفانه هیچ باشگاهی در ایران چنین چیزی نداشت. یك فرد به عنوان لیدر با به راه انداختن سایت، هواداران را دور خود جمع میكرد و از باشگاه هم ارتزاق میكرد یعنی اگر قصد سفر همراه تیم را داشت، از باشگاه انتظار داشت هزینههای سفرش را تقبل كند.
وی افزود: متاسفانه این ربطی به فوتبال نداشت و مثل مغازهای بود كه باز شده بود اما نه تنها كمكی به باشگاه نمیكرد بلكه هزینههای اضافی را هم برای باشگاهها میتراشید. كمیته اخلاق در حكمی مناسب، دستور منحل شدن این كانونها را داد. حالا سازمان لیگ موظف شده چارچوبهای استانداردی برای هواداری مشخص كند.