كرامات حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها از زبان علماء

مرحوم علامه طباطبایی در زمان سكونت در قم، در ماه های رمضان، پیش از افطار به حرم ملكوتی كریمه ی اهل بیت، فاطمه ی معصومه سلام الله علیها مشرف می شدند و با بوسه زدن بر ضریح مطهر آن بانوی بزرگوار، روزه ی خود را افطار می كردند.

1398/04/13
06:40

كرامت حضرت معصومه علیها السلام نسبت به جوان نخجوانی
آیت الله مكارم شیرازی می فرمود: «بعد از فروپاشی شوروی و آزاد شدن جمهوری های مسلمان نشین، مردم شیعه نخجوان تقاضا كردند كه عده ای از جوانان خود را به حوزه علمیه قم بفرستند تا برای تبلیغ در آن منطقه تربیت شوند.
مقدمات كار فراهم شد و استقبال عجیبی از این امر به عمل آمد. از بین سیصد نفر داوطلب، پنجاه نفری كه معدل بالایی داشتند و جامع ترین آن ها بودند برای اعزام به حوزه علمیه انتخاب شدند. در این میان جوانی كه با داشتن معدل بالا، به سبب اشكالی كه در یكی از چشمانش وجود داشت، انتخاب نشده بود، با اصرار فراوان پدر ایشان، مسؤول مربوطه ناچار از قبول ایشان شد. ولی هنگام فیلمبرداری از مراسم بدرقه از كاروان علمی، مسؤول فیلم برداری دوربین را روی چشم معیوب این جوان متمركز كرده و تصویر برجسته ای از آن را به نمایش می گذارد. جوان با دیدن این منظره بسیار ناراحت و دل شكسته می شود. وقتی كاروان به قم رسید و در مدرسه مربوطه ساكن شدند، این جوان به حرم مشرف شده و با اخلاص تمام متوسل به حضرت می شود و در همان حال خوابش می برد. در خواب عوالمی را مشاهده كرده و بعد از بیداری می بیند چشمش سالم و بی عیب است.
او بعد از شفا گرفتن به مدرسه بر می گردد. دوستان او با مشاهده این كرامت و امر معجزه آسا، دسته جمعی به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف شده و ساعت ها مشغول دعا و توسل می شوند. وقتی این خبر به نخجوان می رسد، آن ها مصرانه خواهان این می شوند كه این جوان بعد از شفا یافتن و سلامتی چشمش به آن جا برگردد كه باعث بیداری و هدایت دیگران و استحكام عقیده مسلمین گردد.»
آزاد شدن اسیر جنگی
حضرت حجه الاسلام و المسلمین آقای ابن الرّضا از حاج آقای كشفی از خدمتگزاران بلند پایه حرم حضرت معصومه علیها السلام نقل كردند كه در ایام جنگ، شبی از شبها گروهی از اسرای عراقی را به حرم مطهّر كریمه اهل بیت آورده بودند، در طرف بالای سر حضرت میله هایی نهاده شده بود كه اسرا در داخل میله ها و دیگر زائران در بیرون میله ها مشغول زیارت بودند. یك مرتبه دیدیم كه زنی از میان تماشاگران جیغ كشید و بلافاصله یكی از اسرا نیز جیغی كشید.
معلوم شد كه این اسیر از شیعیان عراقی بوده، به خدمت سربازی رفته، توسّط ارتش عراقی او را اجباراً به جبهه برده اند و آنجا به اسارت نیروهای ایرانی درآمده است.
مادرش نیز به جرم شیعه بودن از عراق اخراج شده، به ایران آمده، در قم اسكان داده شده، و به كلّی از سرنوشت پسرش بی خبر مانده است.
این مادر بیچاره، هر شب به حرم مطهّر حضرت معصومه علیها السلام مشرّف می شده، به خدمت بی بی عرض می كرده: بی بی جان من پسرم را از تو می خواهم.
آن شب نیز چون شبهای دیگر به حرم مشرّف شده، برای پسرش دعا كرده، به حضرت معصومه علیها السلام متوسّل شده است كه یك مرتبه پسرش را در میان اسیران دیده، بی اختیار جیغ كشیده، پسرش نیز متوجّه مادر شده، متقابلاً جیغ كشیده و اینگونه از عنایات حضرت معصومه علیها السلام پس از سالها جدایی، چشم مادر با دیدن میوه دلش روشن گردیده است.
پس از این رخداد جالب، توسّط سازمان بین المللی ترتیبی داده شد كه این پسر از اسارت آزاد شده به كانون گرم خانواده برگردد.
پاداش گرامیداشت خادم
مرحوم حاج میرزا محمد تنكابنی، متوفای 1302 هـ. تألیفات فراوانی دارد كه اسامی 212 جلد از آنها را در كتاب قصص العلماء آورده است. كتاب قصص العلماء به طوری كه از عنوانش پیداست، در مورد شرح حال علمای اعلام تألیف شده است.
مرحوم تنكابنی در این كتاب به سبك قدما شرح حال خودش را نیز نوشته است.
او در ضمن شرح حال خویش به عنایاتی از حضرت معصومه سلام الله علیها اشاره كرده، كه یك نمونه آن را در اینجا می آوریم: در سالی كه برای زیارت حضرت فاطمه دختر موسی بن جعفر علیهما السلام ملقب به حضرت معصومه سلام الله علیها به قم مشرف شدم، كیسه ای داشتم كه مخصوص پول طلا بود، همواره مقدار معینی طلای مسكوك در آن می گذاشتم و همراه خود می بردم.
در یك شب جمعه ای دو اشرفی طلا در آن كیسه نهادم و برای آستان بوسی دختر باب الحوائج به حرم مطهر مشرف شدم. در حرم مطهر به دلم گذشت كه به یكی از خدام هدیه ای بدهم، چون هوا تاریك بود به جای دو روپیه، دو اشرفی طلا را به او داده بودم.
هنگامی كه به منزل مراجعت كردم، كیسه پول را خالی یافتم و متوجه شدم كه اشرفی ها را سهواً به جای روپیه داده ام. صبح هنگامی كه می خواستم از منزل بیرون بروم آن كیسه را برداشتم كه تعدادی اشرفی در آن بگذارم و برای خرجی همراه خود بردارم، با كمال تعجب مشاهده كردم كه دو اشرفی طلا در آن هست.
من مطمئن هستم كه شب آن كیسه خالی بود و مطمئن هستم كه احدی در آن تصرف نكرده بود.
سپس ایشان اضافه می كند كه این قضیه دو بار برایم اتّفاق افتاد.
فداها ابوها
آیت الله سید نصر الله مستنبط از كتاب «كشف اللئالی» نقل فرموده كه روزی عده ای از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسش هایی داشتند كه می خواستند از محضر امام كاظم(ع) بپرسند. امام علیه السلام در سفر بودند، پرسش های خود را نوشته به دودمان امامت تقدیم نمودند، چون عزم سفر كردند برای پاسخ پرسش های خود به منزل امام(ع) شرفیاب شدند، امام كاظم(ع) مراجعت نفرموده بود و آنها امكان توقف نداشتند، از این رو حضرت معصومه(س) پاسخ آن پرسش ها را نوشتند و به آنها تسلیم نمودند، آنها با مسرت فراوان از مدینه منوره خارج شدند، در بیرون مدینه با امام كاظم(ع) مصادف شدند و داستان خود را برای آن حضرت شرح دادند.
هنگامی كه امام(ع) پرسش های آنان و پاسخ های حضرت معصومه(س) راملاحظه كردند، سه بار فرمودند:«فداها ابوها» «پدرش به قربانش باد.» باتوجه به این كه حضرت معصومه(س) به هنگام دستگیری پدر بزرگوارش خردسال بود،این داستان از مقام بسیار والا و دانش بسیار گسترده آن حضرت حكایت می كند.
جلال و جبروت حضرت فاطمه سلام اللّه علیها
مرحوم آیت اللّه مرعشی نجفی قدّس سره بارها برای طلاب می فرمودند:
علّت آمدن من به قم این بودكه پدرم، آقا سید محمود مرعشی نجفی - كه از زهّاد و عبّاد معروف نجف بود - چهل شب در حرم امیر المؤمنین علیه السلام، بیتوته نمود كه آن حضرت را ببیند. پس شبی در حالت مكاشفه، حضرت علی علیه السلام را مشاهده كرد كه به ایشان فرمود: سید محمود چه می خواهی؟
عرض می كند: می خواهم بدانم قبر فاطمه ی زهرا سلام اللّه علیها كجاست؟ تا آن را زیارت كنم. حضرت فرموده بودند: من كه نمی توانم برخلاف وصیت آن حضرت قبر او را معلوم كنم.
عرض می كند: پس من هنگام زیارت چه كنم؟
حضرت فرموده بودند: خداوند متعال، جلال و جبروت حضرت فاطمه را به فاطمه ی معصومه سلام اللّه علیها عنایت فرموده اند؛ پس هر كس كه بخواهد به زیارت حضرت فاطمه زهرا نایل شود، به زیارت حضرت فاطمه معصومه سلام اللّه علیها برود.
راهگشای مشكلات فلسفی ام
مرحوم صدر المتألهین شیرازی، فیلسوف بزرگ جهان اسلام و صاحب كتاب گرانسنگ «اسفار اربعه» شاهكار فلسفه اسلامی، در سالهای اواخر عمر پر بركت خود، تبعید شده و در روستای «كهك» قم مقیم گشته و در آنجا به تحریر مباحث فلسفی مشغول شده بود. ایشان گفته است: هرگاه در زمینه ی فلسفه، مشكلی برایم پیش می آمد كه از حلّ آن عاجز می ماندم، با پای پیاده از كهك به قم می رفتم و به كنار قبر حضرت فاطمه ی معصومه سلام اللّه علیها رفته، از آن حضرت استمداد می نمودم. با این كار، مسأله و مشكل من حل می شد و سپس به روستای كهك باز می گشتم.
مكاشفه بزرگ صدر المتالهین در حرم فاطمه معصومه
استاد آیة الله جوادی آملی: اگر انسان كتابی و یا مطلب علمی را در شهری كه از نظرآب و هوا و موقعیت اقلیمی از قم بهتر است، مطالعه كند؛ بعدعین همان كتاب و یا مطلب را در جوار رحمت بارگاه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها در قم مطالعه كند، می بیند كه بركات دیگری نصیب انسان می شود، و حقایق بالاتری برای انسان كشف می گردد. این حقیقت برای جناب صدر المتالهین نیز پیش آمده است. زیرا ایشان، هنگامی كه در كهك زندگی می كرد، برای عرض ادب و توسل به بارگاه كریمه اهل بیت فاطمه معصومه سلام الله علیها مشرف می شد. در یكی از این سفرها در جوار قبر فاطمه معصومه یك مساله مهم و پیچیده فلسفی یعنی اتحاد عاقل و معقول در یك مكاشفه عرفانی، برایش حل شد. او خود در این زمینه می گوید: مسأله اتحاد عاقل و معقول از مشكلترین مسایل فلسفی است كه تا كنون هیچ فیلسوف مسلمانی توفیق حل آن را پیدا نكرده است. من با توجه كامل به سوی خدای سبحان از او خواستم كه مشكل برایم حل شود. دری از رحمت حق بر من گشوده شد و در این مورد معرفت جدیدی برایم حاصل شد. «كنت حین تسوید هذا المقام به كهك من قری قم، فجئت الی قم زائرا لبنت موسی ابن جعفر مستمدا منها و كان یوم الجمعه فانكشف لی هذا الامر؛» هنگام نوشتن این بحث من درقریه كهك قم بودم. از آنجا رهسپار قم شدم، به زیارت دختر موسی بن جعفر علیهما السلام مشرف گردیدم و از آن حضرت در حل این مسأله یاری جستم. به بركت او در روز جمعه این مطلب بر من كشف گردید.
افطار با بوسه بر ضریح
مرحوم علامه طباطبایی در زمان سكونت در قم، در ماه های رمضان، پیش از افطار به حرم ملكوتی كریمه ی اهل بیت، فاطمه ی معصومه سلام الله علیها مشرف می شدند و با بوسه زدن بر ضریح مطهر آن بانوی بزرگوار، روزه ی خود را افطار می كردند.
علامه شهید مطهّری، هرگاه نام مرحوم علامه طباطبایی را به زبان می آورد، می گفت: روحم به فدای او باد.
یكی از دانشمندان از استاد مطهّری پرسید: دلیل این همه تجلیل و احترام شما از علاّمه طباطبایی چیست؟ استاد مطهّری در پاسخ گفت: من فیلسوف و عارف بسیار دیده ام و احترام من به علاّمه طباطبائی به خاطر فیلسوف بودن ایشان نیست، بلكه از این جهت است كه او عاشق و دلباخته ی اهل بیت است. چرا كه علاّمه طباطبایی در ماه رمضان روزه ی خود را با بوسه بر ضریح مقدّس حضرت معصومه سلام الله علیها افطار می كرد. ابتدا پیاده از منزل تا حرم مطهّر (با توجّه به آن سنین پیری و دوری راه) مشرف می شد. ضریح مقدّس را می بوسید، سپس به خانه می رفت و غذا می خورد.
عنایت حضرت در فهم قرآن
آیت الله العظمی فاضل لنكرانی می فرماید: روزی به حرم مطهر حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله مشرف شدم و پس از این كه زیارت را خواندم، خدمت آن حضرت عرض كردم كه من امروز آمده ام و هیچ حاجت دنیوی ندارم. فقط یك حاجت دارم و آن این است كه درفهم آیه ی «تطهیر» مورد عنایت شما واقع شوم و این آیه را درست بفهمم و مشكلاتم در این زمینه حل گردد. پس به خانه آمدم و مشغول نوشتن مطالبی پیرامون این آیه ی شریفه شدم؛ پس مسائل و مطالبی به بركت حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله علیها برای من روشن شد كه شاید اگر پنجاه سال دیگر درس می خواندم آن مطالب برای ما روشن نمی شد!
شفاعت همه ی شیعیان
آیت اللّه حاج سید محمد وحیدی (ره) از یكی از سادات برقعی نقل فرمودند كه گفته بود: شبی در عالم رؤیا محضر مقدس حضرت معصومه سلام الله علیها رسیدم. مانع و حجابی در بین نبود. احساس كردم كه من محرم ایشان هستم و ایشان عمه ی سادات برقعی می باشند. از محضر مقدسشان سؤال كردم: «آیا شما به اهل قم، شفاعت خواهید فرمود؟» حضرت در پاسخ فرمودند: «میرزای قمی(ره) برای شفاعت اهل قم كافی است. من برای همه ی شیعه شفاعت می كنم.
این رؤیای صادقه، یادآور حدیثی از امام صادق علیه السلام است كه می فرماید: «تدخَل بشفاعَتِها شیعَتی الجنّة بأجمعهم؛ به شفاعت او - حضرت فاطمه ی معصومه سلام الله علیها - همه ی شیعیانم وارد بهشت خواهند شد.»

دسترسی سریع